بهـــارمبهـــارم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
مهدیــارممهدیــارم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

ღ بهــــار زندگی من ღ

هــــر روزم بــــا بهــــــار ...

1394/2/6 16:04
نویسنده : مامان راحله
1,016 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل مامانی . خوبی دخترم ؟ هر روزم داره با تو میگذره . تو بزرگ تر میشی و من با تجربه تر . البته بعضی جاها کم میارم و نمیدونم با بعضی رفتارهات چه برخوردی بکنم . غمگین چون شما هر روز بزرگ تر میشی و رفتارهات غیر قابل پیش بینیه . از خدا میخوام کمکم کنه تا بتونم بهترین رفتار رو باهات داشته باشم . دختر گلم ببخش که گاهی از کوره در میرم و بعدش .... فقط بدون دوستت دارم .. خیــــــــــــــــلی . بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنی ...

حالا برات بگم این روزها چه دلبری هایی که نمیکنی.

با بابایی داشتی غذا میخوردی و حرف میزدید . بابا رفت یه چیزی بهت بگه فورا بهش گفتی : لقمه ت رو بخور بعد حرف بزن. تو اون لحظه : بهار من بابا سکوت و بعدش بابا خندونک

ازم شکلات خواستی . بهت میگم چه شکلاتی میخوای ؟میگی : ازونا که صندوق داره .(فندوق)خندونک

لاک هاتو قایم کردم تا دم دستت نباشه . نگاه به ناخن هات کردی که لاکش پاک شده با حالت غر زدن میگی: بابام اصلا حواسش نیست که برام لاک بخره . البته تصمیم دارم تا دیگه برات لاک نزنم چون اولش که هنوز تازه س با دندون هات میکنیش.

حباب درست کردن رو خیلی دوست داری . چه با دست چه با حباب ساز

دستت رو دارز میکنی رو به من میگی : لا الله (یا الله) بعدم من باید باهات سلام و احوالپرسی کنم.خندونک

از سر سفره پا شدی میگم : دیگه غذا نمیخوری؟ عین آدم بزرگ ها میگی: نه ، دستت درد نکنه . وقتی هم یه چیزی تعارفت کنم بر میداری میگی : دستت درد نکنه . فدات بشم من بوس

میخوای بگی گردو کو ؟ میگی : دِدو دوو؟ خندونک منم که دلم ضعف میره ازین مدل حرف زدنت دوست دارم هی تکرار کنی .

کارت های زبانت رو یکی یکی از من میپرسیدی منم جواب میدادم. گفتی : بلدی ؟ گفتم آره : با یه حالت کش دار گفتی : باریـــک الــــلــــــهتشویق منم ذوق مرگ خندونک

وقتی از خونه میریم بیرون دیگه دلت نمیخواد برگردی . البته حق داری گلم منم دلم نمیخواد بیام تو این خونه فسقلی . خطا دیشب که داشتیم از خونه خاله برمیگشتیم نزدیک خونه که رسیدیم خیابون رو شناختی و با یه حالت ناراحت و یه کمی عصبانی به بابا میگی: چرا منو میبری خونه ؟ چرا منو میبری خونه ؟

چند روز پیش رفتیم یه پاساژی که شهر بازی داشت . یه قطار سوار شدی انقدر گریه کردی که نگو . فقط ازین ماشین هایی که آروم تکون میخوره سوار شدی اونم بیشتر دستت تو دست بابا بود . حالا دیشب میگی: بریم شهر بازی چی چی کوکو کنیم .سکوت  گفتم دیگه نمیبرمت چون گریه میکنی با یه حالت هیجانی میگی: نـــــــه من اصـــــــــلا گریه نمیکنم .تعجب (تو گفتی منم باور کردم) البته هر موقع توی نت عکس بچه ها رو میبینی که تو خانه بازی دارن بازی میکنن و سوار ماشین های بازی شدن یا رفتن تو استخر توپ میگی منو ببر ولی اونجا که میرسیم ...خسته

اشکال نداره عزیزم . اذیتت نمیکنیم تا کم کم ترست بریزه .

به قول خودت عــــــــاشـــــدتم(عاشقتم)

نظرات (46)

مامان مبینا
6 اردیبهشت 94 18:12
ای جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانم خیلی دوست دارم بهار شیرین زبون خاله زیاد شکلات صندوق دار نخور واست خوب نیستاااااااااااا راحله عزیز منم عاشق عوضی حرف زدن بچها هستم ببوس بهار جون رو از طرف من
مامان راحله
پاسخ
ممنون گلم .. مگه میشه این وروجک ها شکلات نخورن لطف کردی اومدی گلم
مامان زهرا
6 اردیبهشت 94 18:25
ااااای جااان قربونت بشم عزیزم واااای من فکر میکردم فقط سلاله از پارک و خانه بازی میترسه مونده بودم چیکار کنم خوب شد نوشتی که بهار جوون هم اینطوریه . اخه همش میبردمش پارک و کلی گریه میکرد و منم دعواش میکردم اخه بعضی بچه هایی که از سلاله کوچیکتر بودن داشتن تاب و سرسره ها رو میخوردن و منم نگران از رفتار دختری
مامان راحله
پاسخ
بهار از وسایل پارک نمیترسه ولی ازین برقی ها خوشش نمیاد ممنون که به ما سر میزنی گلم .. خوشگلمو ببوسسسسس
بلوط
6 اردیبهشت 94 18:31
سلام نمی دونم با تزیینات و عروسک های زیبای نمدی آشنا هستین یا نه؟! تابلو اتاق کودک، حلقه اسم، گیفت تولد، عروسک و کلی چیزای قشنگ و فانتزی دیگه برای کوچولوهای دلبند. نمونه کارهایی که من با عشق درستشون کردم رو تو وبلاگم می تونید ببیند. اگر پسندیدید برای سفارش در خدمتتون هستم
♥ایدا♥
6 اردیبهشت 94 18:51
سلام ماشاالله کوچلوی شیرین بامزه ای دارید خداحفظش کنه اگر با لینک کردن موافقید خبرم کنید من اپم خوش حال میشم به من سربزنید
مامان راحله
پاسخ
ممنونم
سما مامان مرسانا
6 اردیبهشت 94 18:54
سلام راحله جون خوبى؟بهار جون خوبه؟اميدوارم خوب خوب باشيد افرين بهار جون كار خوبى ميكنى ميگى اول لقمتو بخور بعد حرف بزن خخخخخخخخخ فدات شم عزيزم صندوقولى من اصن فندقى دوس ندارم بچه هاى امروزى شيطون شدن خوب كارى ميكنى و همش لاك ميخوان خوب كارى ميكنى قايم ميكنى قربون ددو گفتنت دخمل خوشگلراحله جون مگه خونتون كوچيكه؟؟؟؟؟ آخ آخ آخ بهار جون مامان و بابا رو اذيت نكن چه عكس نازى مامانى اسپند يادت نره مواظب خودتون باشيد دوستون دارم بووووووووووووس
مامان راحله
پاسخ
ســــلام ممنون از اینهمه محبتت عزیزمممممممممممممم .. ما هم دوستون داریم
مامان فهیمه
6 اردیبهشت 94 19:40
ای جان... خوشگل خانوم بهار خانوم بلا شده
به یاد پسر خوشگلم امیرعباس
6 اردیبهشت 94 20:22
سلام مامان بهار خانوم... خوب هستید... من بالاخره آپ کردم میون این همه دغدغه شغلی... اومدید خوشحال میشم.... از یه جای این پستتون خیلی خوشم اومد میدونید کجاش؟؟؟کپی می کنم خودتونم بخونید: نگاه به ناخن هات کردی که لاکش پاک شده با حالت غر زدن میگی: بابام اصلا حواسش نیست که برام لاک بخره . عاشق اون روزی هستم که دخترم با وسایل آرایش غرق دنیای دخترونه خودش بشه و من یواشکی از یه جایی ظرافت دخترونشو دید بزنم....خدا یعنی میشه؟؟؟!!!! یا علی......
مامان راحله
پاسخ
سلام بابای مهربون .. ممنون که به ما سر میزنید . اون روزهایی که شما آرزوش رو دارید دور نیست ... حتما تجربه ش میکنید . من مطمئنم خدا صداتون رو میشنوه
مامان ِ یسنا
6 اردیبهشت 94 20:48
وای شیطون بلا مگه دستم بهت نرسه ... میخورمت
مامان ندا
6 اردیبهشت 94 23:24
ای جووونم ددو دو..صندوق..چی چی کوکو.. بهار جونم عااااااشدتم
مامانی علی(زینب)
7 اردیبهشت 94 1:21
چه جالب علی هم چند روز پیش به باباش گفت دهنت پره حرف نزن فدای بهار جیگر بشم من با این شیرین زبونی هاش راحله جان شروع کن از لاستیک گرفتنش رو.دیگه خیلی بزرگم بشه سخت میشه ها منم خیلی استرس دارم ترس از اینکه کی تموم میشه.چند وقت طول میکشه
مامان راحله
پاسخ
ممنون عزیزم .. چشم منتظرم باباش سرش خلوت بشه بیشتر خونه باشه بتونه کمک کنه .. آخ بهار با باباش بیشتر کنار میاد .... ان شالله با موفقیت بگذره برامون .. علی جونمو ببوس
مامان مبینا
7 اردیبهشت 94 2:04
راحله عزیز اپم
مامانی(برای دخترم زهرا)
7 اردیبهشت 94 5:32
واقعا راست میگی بچه ها در عین شیرین بودن خیلی غیر قابل پیش بینی هستن ولی خب شیرینیشون بیشتره یکیش همین حرف زدنهای کودکانه که ما براش غش و ضعف میکنیم
مامان راحله
پاسخ
آره عزیزم . همینطوره
بابا و مامان
7 اردیبهشت 94 8:53
سلام الاهی من فدای این طوری شیرین حرف زدنت عزیزمدوستت دارم نازنینم
مامان راحله
پاسخ
سلام عزیزم .. خدا نکنه
زری
7 اردیبهشت 94 10:11
وای که چقدشیرین زبونی بهارجون هزارماشالا ایشالاهمیشه شادباشین گلم
مامان راحله
پاسخ
ممنون گلم
شبنم.س
7 اردیبهشت 94 10:45
بهارجون زیادشکلات صندوقی نخور خاله راحله جون قدر لحظه لحظه کوچولوتو بدون،تاچندماه دیگه حرف زدناش درست میشه و یاد اونروزها ......
مامان راحله
پاسخ
ممنون که اومدی عزیزم ... واقعا آدم دلش واسه غلط غلوط حرف زدنا تنگ میشه
مامان ریحانه
7 اردیبهشت 94 12:45
عززززززززززززززززیزم بهار خوشگلم ماشالله به اینهمه شیرین زبونی به مامان راحله بگو تازه کجاشو دیدی حرفایی واستون بزنم که یسره بچلونیدم ددو دوو خیلی ناز میگی عروسک خوشگل صندوق وروجک با این حرف زدنت اتفاقا یاد نازنین افتادم اونم به فندوق میگفت صندوق چقدر هی بهش میگفتم بگو منم ذوق مرگ میشدمو فیلم ازش میگرفتم حالا بهار جون میگه باریک الله نازنین میگه آفرین دختر خوب یعنی من موندم شما این زبونو از کجا آوردید از شهر بازی گفتی این سری که نازنینو بردیم از این سرسره بادیا میترسید میرفت بالا میخواست سر بخوره جیغ میکشید ما هم نمی تونستیم بریم بیاریمش پایین بچه ها هم پشت سرش هولش کرده بودن این در صورتیه که تابستون پارسال به چه قشنگی خودش میرفت بالا و سر میخورد والا موندم چرا الان میترسه بهار بزرگ بشه حتما ترسش میریزه حالا جالبه نازنین بزرگتر شده بیشتر میترسه این بوسا واسه بهار خوشگلم به خاطر همه ی شیرین زبونیهاش
مامان راحله
پاسخ
سلام عزیزم ... آره دیگه هر روز دارن با حرفای جدید ما رو غافلگیر میکنن ممنون از اینکه برامون وقت میذاری گلم .. نازنینمو ببوسسسسسسسس
مامان هانا و آریا
7 اردیبهشت 94 13:23
ای جانمممم صندوق دار منم عاشدت شدم آخه خوشگل خانوم
مریم مامان آیدین
7 اردیبهشت 94 16:06
سلام راحله جونم...خوبی عزیزم...بهار خوشگلم خوبه ای جوووونم...من هم عاشق ددو دوو شدم چه عکس ناااازی هم انداختی ازش آیدین هم تو شهر بازی چند تا دستگاه رو بیشتر دوست نداره...من هم اصراری بهش نمیکنم...این بار که با یه دوست رفته بود ریسک پذیر تر شده بود به عشق همراهی دوستش خییییییییییییییلی ببوس بهار نازمو
مامان راحله
پاسخ
سلام مریم جون . ما خوبیم ممنون . آره فکر خوبیه شاید با یه هم بازی بره بهتر باشه آیدین خوشگلمو ببوسسسسس
فاطمه & فائزه
7 اردیبهشت 94 19:12
ای ماشالله منم از اون صندوق دارا خیلی دوش دارم شیرین زبون ناز
مامان مبینا
7 اردیبهشت 94 19:31
خیلی دوستون دارم
مامان راحله
پاسخ
ما بیشتر
مامان سمانه
7 اردیبهشت 94 23:08
سلام راحله جون ، خودتو دختر گلت خوبین؟ واااای که این بهار خانومی ما چقد خوش زبونه دلم میخواد بخورمش ای جووووونم ببوسش از طرف من حتما
مامان راحله
پاسخ
سلام عزیزم .. خوبیم ممنون لطف داری گلم
مامان مهری
8 اردیبهشت 94 9:19
عاشدتم بهار جون.
مامان نیلوفر
8 اردیبهشت 94 15:08
هزار ماشاالله به این دختر شیرین زبون امان از این بچه ها که همه اشون عشق شکلاتن بهار جونم عاشدتم
مامان راحله
پاسخ
ممنونم خاله جون
مامان زهرا
8 اردیبهشت 94 17:01
سلام راحله جون .خوبی خانمی ماشالله به بهارم با این شیرین زبونیش .عزیزم بزرگ بشی با اون ادبت .آفرین نباید بادهن پرحرف بزنیم عزیزم منم عاشق شکلات صندوقی هستم نوش جونت بهارم . راحله جونم نگران نباش بهارم بزرگ بشه ترسش از وسایل بازی میریزه . بابای بهار چرا حواست نبوده لاک بهارجون تموم شده براش بخر .بهارم دوست داره ناخناش خوشگل بشه . همیشه شاد وسلامت باشین
مامان راحله
پاسخ
سلام زهرا جون ممنون از اینهمه محبتی که همیشه به ما داری گلم
شادی
8 اردیبهشت 94 19:34
هزار ماشالا به این همه شیرین زبونی. صندوق قدر این روزها رو بدون که وقتی تموم بشه خیلی حسرتشو میخوری!
مامان راحله
پاسخ
ممنون عزیزم
عمه فروغ
8 اردیبهشت 94 23:30
ای جووووووووووووووووون به بهار شیرین زبون
سما مامان مرسانا و ارشيا
9 اردیبهشت 94 16:04
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره
الهه مامان مبین
9 اردیبهشت 94 16:32
ای جونم بهار نازم قربون اون شیرین زبونیات همیشه از خوندن حرفای خوشگلت کلی لذت میبرم واقعا درست میگی دوستم ، رفتارهای بچه ها اصلا قابل پیش بینی نیست خدا به همه مامانها کمک کنه راستی بهارم رو از پوشک گرفتی ؟
مامان راحله
پاسخ
سلام الهه جون .. ممنون از لطفت .. منتظرم باباش یه کمی کارش سبک بشه خونه باشه دوباره شروع کنم .. آخه با اون بیشتر کنار میاد .. دعا کن برامون
الهه مامان مبین
9 اردیبهشت 94 16:33
امیدوارم همیشهههههههههههههههههههههههههه بخندی گل من
مامان زهرا
9 اردیبهشت 94 17:30
ماشااله به اینهمه شیرین زبونی خاله قربونت برم که انقدر خوشگل حرف میزنی
مامان راحله
پاسخ
ممنونم خدا نکنه
مامان آنیسا
9 اردیبهشت 94 17:30
سلام عزیزم حالتون خوبه چه میکنید باگرم ؟ می بینم که شما هم مثل ما روزاتونو با شیر زبونیای بهار جونم میگذرونید ایشالا که همیشه خوش باشید وای آنیسا هم عاشق لاک زدنه و مثل بهار تا تازست با دندوناش میکندشون منم دیگه همه لاکاشو جمع کردم ببوس بهار عزیزمو
مامان راحله
پاسخ
سلام دوستم ممنون از لطفت گلم شما هم ببوس خوشگلمو
مامانی
9 اردیبهشت 94 21:34
آخ خاله قربون شیرین زبونی هات بره بهارجوونم بوووووووووووووووس برای بهارخودم
نیکتا
10 اردیبهشت 94 9:02
ای جووووووووووونم.....شیرین زبونی شده واسه خودش خانومی
مامان صفورا
10 اردیبهشت 94 16:11
راحله جون جواب کامنتتو بیا وبلاگ ببین
♥ایدا♥
11 اردیبهشت 94 23:23
سلام کوچلوتون خیلی ناز و شیرینه خدا حفظش کنه خوش حال میشم به من سربزنید اپم با کلی اتفاق های خیر
مامان نیوشا
12 اردیبهشت 94 11:05
سلام عزیزم چه دختر شیرین زبونی خدا حفظش کنه ممنون میشم پیش منم بیای نظر یادت نره گلم با افتخار لینک شدید شما هم بلینک
مامان راحله
پاسخ
سلام گلم .. ممنون چشم عزیزم
مامان رويا
12 اردیبهشت 94 18:11
اخي چه كوچولوي خوش مزه اي خييييييلي نازه ماشاالله
مامان هانیه
13 اردیبهشت 94 2:07
ای جانم،فدای شیرین زبونی هات بهارجونم به ما هم سر بزن
مامان راحله
پاسخ
ممنون
مامان عاطفه
13 اردیبهشت 94 12:55
ملوووووووووووووووووووووسک
مامان نيوشا
13 اردیبهشت 94 14:19
سلام عزيزم پست جديد گذاشتم نظر يادت نره
مامی آتریسا جون
14 اردیبهشت 94 16:36
فدای شیرین زبونی های شما بشه خاله ماشالله بهار جونم
مامان امیررضا
15 اردیبهشت 94 0:40
ماشالا به بهار جونم چقدر شیرین زبونه
مامان روژینا
15 اردیبهشت 94 11:51
ای جاااااانم فدای شیرین زبونیهات خاله جون
مامان راحله
پاسخ
خدا نکنه گلم
مامان فرناز
15 اردیبهشت 94 12:42
بهار شيرين و دوست داشتني خوب و سلامت باشي عزيزم
مامان نيوشا
15 اردیبهشت 94 14:15
سلام عزيزم پست جديد گذاشتم نظر يادت نره
مامان راحله
پاسخ
چشم
مامان ندا
15 اردیبهشت 94 14:58
ماشالله این بچه هاعین بلبل میمونن وشیرین زبون