یـه دنیـــا ، یـه بهـــار
ســـلام عزیز دل مامان . امیدوارم هر جا هستی خوش باشی گلم.
این روزها خیلی بیشتر مستقل شدی . از جمله کارهایی که خودت انجام میدی اینه که شورت و شلوارت رو خودت میپوشی ، کفشات رو خودت میپوشی . دستات کثیف بشه خودت میشوری البته من گاهی کمکت میکنم که با جیغ و داد شما رو به رو میشم . مسواک هم گاهی من برات میزنم گاهی هم خودت تو دهنت این ور و اون ور میکنی .
چند شب پیش قبل از خواب میگی : به نظرم دلم درد میکنه .
بابا از خواب بیدار شده یه کم چشاش سوزش داشت . میگی :بابا پیاز خورده .
بابا پشت در خونه در میزنه . میگم بهار درو باز کن . میگی : من دستم بنده .
هر وقت بخوام برنج بپزم اول شما باید برنج رو پاک کنی .بعد باید منتظر خانوم باشم تا خوب با برنجها بازی کنه تا اجازه بده ما غذامون رو درست کنیم . اونم به زووووووور
میخواستی برم باهات بازی کنم خیلی جدی میگی: بدو بیا . بدو بیا تا نخوردمت
دوستت دارم عشقـــــــــــــم