بهـــارمبهـــارم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
مهدیــارممهدیــارم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

ღ بهــــار زندگی من ღ

واکسن 18 ماهگی بهار

1392/9/28 12:32
نویسنده : مامان راحله
1,730 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم . خدا رو شکر اینم تموم شد.اوه

راستش خیلی استرس داشتم. از چند روز قبلش از نگرانی شبها خوابم نمیبرد و هر لحظه بهش فکر میکردم که چه طور

میگذره  مخصوصا اینکه قرار بود تنها ببرمت و بابایی نمیتونست بیاد. آخه دفعه های قبل من اصلا تو اتاق واکسیناسیون نمیوندم و بابایی تنها میرفت . ولی بالاخره دیروز شما رو بردم و دوتا واکسن به دوتا پاهات زد. خیلی گریه کردی عزیزم  ولی

از اونجا که اومدیم بیرون دیگه یادت رفت. منم داروت رو مرتب دادم . تا عصر هیچیت نبود . عصر به بعد درد پات شروع شد و

هی بیشتر میشد. دیگه نمیتونستی راه بری. پاهات رو نشون میدادی با ناله میگفتی : اینه ...اینه . یعنی درد میکنه. خیلی کم تب داشتی . آخر شب بی قراری هات بیشتر شد. از سر و کول ما بالا میرفتی و گریه میکردی تا بالاخره خوابت برد.

ساعت نزدیک 2 شب بازم پاشدم داروهات رو دادم . یه کم گریه کردی و باز خوابت برد.خدا رو شکر امروز خیلی بهتری عزیزم. فقط بی حالی و یه کم غر میزنی . اشکال نداره عزیزم . انشالله که تو همیشه خوب باشی تا منم خوب باشم  واکسن

بعدی دیگه رفت تا 6 سالگی .

راستی جدیدا وقتی میرم بشورمت میگی: داغو ..داغو ( داغ بود)

وقتی که یکی سرفه یا عطسه میکنه یا یه صدای بلند میشنوی به زبون خودت که من نمیتونم تلفظ کنم میگی: ترسید. یعنی ترسیدم.

 

 

چند تا از عکس هات رو هم گذاشتم ادامه مطلب .برو ببین.

 

      

      

     

 

پسندها (1)

نظرات (7)

ندا
29 آذر 92 14:08
ای جووونم خدا رو شکر این هم به خیر گذشت مامانی بهار ما دختر قهرمانیه فدای اینه اینه گفتنت بشم من الهی بووووووس به روی ماهت خاله جون
مامان راحله
پاسخ
ممنون خاله جونم
پروان
29 آذر 92 15:01
الهی ناز بشی با دندونات وبا اون شیرین زبونی هات فددددددات بیا وب پریناز هم سر بزن parinaz911201.blogfa.com
مامان الینا
29 آذر 92 17:55
به سلامتی مبارک باشه ممنون گلم که به ما سرزدی
مامان منیر
30 آذر 92 13:43
خدارو شکر ..... بهارجون زیاد اذیت نشد دیگه رفت تا 6سالگی یلداتون مبارک . شب یلدا پر از شادی رو در کنار خانواده عزیزتون آرزومندم . خوش بگذره
مامان ندا
30 آذر 92 14:34
سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای عشقت وبلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم یلدا مبارک.
مامان راحله
پاسخ
ممنونم گلم
سارا
16 دی 92 10:16
خدانکنه که یه موقع بهار کوچولو تب کنه و مریض بشه
مامان زهره
12 خرداد 93 16:03
دوستت دارم بهار عزیز