بهار شیرین زبون........
سلام عزیز دلم خوشگلم خانومم امروز 29 بهمن 92 هست. شما 20 ماه و 6 روز داری.
میخوای بدونی برای مامان چه شیرین کاری هایی میکنی؟
وقتی برات آب میارم بخوری میگی : اَندوش یعنی انگشتمو بزنم توش ... بعد هی انگشتتو میزنی تو آب و میخوری.
وقتی داری یه چیزی میخوری که روی فرش میریزه میدویی سر کابینت میگی : جایو جایو .. جارو دستی رو میاری تا اونجا رو جارو بکشی.
بهت میگم بهار بابایی رفته برای دخترم چی بخره ؟ میگی: نون
هنوز جمله نمیگی به جز دوتا جمله ی دوکلمه ای . باز کن .. تموم شد.. ولی همه ی کلمه ها رو میگی .البته بعضی هاش رو دست و پا شکسته .
وقتی بهت میگم شعر بخون به زبون خودت برام شعر میخونی ..کلمه های نامفهومی پشت سر هم میکنی و سرتو به آهنگش تکون میدی. البته ما معنی شعرت رو اصلا نمیفهمیم راستی صلوات فرستادن رو هم از عمو پورنگ یاد گرفتی و خیلی بامزه صلوات میفرستی
وقتی میخوام ببرمت تو حموم بشورمت با گریه میای بیرون میخوای بشینی اونجا آب بازی کنی عاشق آب بازی هستی و هر موقع میذارمت آب بازی کنی دیگه دلت نمیخواد بیای بیرون.
اجتماعی تر شدی ... دیگه وقتی میریم بیرون به همه اخم نمیکنی و اگه یه نی نی ببینی فورا میدوی طرفش. وقتی میریم فروشگاه خرید، همون اول سوار سبد میشی و پایین اومدنت دیگه با خداست.
خلاصه حسابی شیطون شدی و همه چی رو میخوای انگلک کنی .
دوستت دارم یه دنیااااااااااااااااا