بهــــار و دیگر هیچ ...
سلام عزیز دل مامان . خوشگل مامان . امروز 11 خرداد 93 هست .
قربونت برم که روز به روز داری بزرگ تر میشی و شیرین زبونی هات هم بیشتر میشه .
الان دیگه قشنگ جمله میگی ، برای مامان شعر میخونی ، قصه میگی. خیلی دوست داری برات کتاب بخونم عزیزم.
سوره ی توحید رو دارم باهات کار میکنم و تقریباً نصفش رو بلدی . ولی چون کلمه هاش شبیه همه یه کمی برات سخته.(سوره کوثر رو کامل بلدی)
شب که میخوای بخوابی میگم بهار دعا کن . با زبون شیرین خودت میگی: خدایا همه نی نی های مریضو شفا بده الهی آمین . خدایا دعای بهار کوچولوی منو برآورده کن.
شعر یه توپ دارم قلقلیه رو تازه یاد گرفتی.
اسم و فامیلت رو هم دیگه کامل بلدی.
راستی میدونی امسال روز تولدت مصادف شده با روز نیمه شعبان . انشالله صاحب این روز نگهدار تو و همه ی بچه ها باشه دختر گلم.
امروز رفتیم پارک چندتا عکس ازت گرفتم که میذارم ادامه مطلب.
دوستت دارم عزیز دلم.