دختر شیرین زبونم ....
دختر شیرین زبونم .... سلام عزیز دل مامان .
الان که دارم این مطلب رو مینویسم شما 30 ماه و 14 روزته . هم شیرین زبونی هات بیشتر شده هم گاهی اذیت کردنات . مثلا خدا نکنه تو یه جمعی یکی یواش بهت بخوره و بیوفتی ، انقدر گریه میکنی که به هق هق میوفتی و همه رو میترسونی .
البته من فکر میکنم بیشتر خجالت میکشی و حس میکنی غرورت خورد شده . چون اگه این اتفاق تو خونه برات بیوفته بدون هیچی بلند میشی و به بازیت ادامه میدی . ولی کلا گریه هات عجیب و غریبه و هر کی ندونه فکر میکنه چی شده که اینجوری گریه میکنی .
وقتی میخوایم بخوابیم معمولا قبلش چند تا سوره قرآن میخونیم برای همه دعا میکنیم بعد میخوابیم. خیلی دوست داری من دعا کنم و تو هم آمین بگی . دیشب سوره ی کوثر و توحید رو با زبون شیرینت خوندی و بعدشم صلوات فرستادی . من یه کمی دعا کردم و شما آمین گفتی . بعد گفتم : حالا شما دعا کن من آمین بگم .دستاتو بلند کردی گفتی : خدایا نی نی های مریضو شفا بده . نی نی ندارن نی نی بهشون بده .
منظورت این بود اونایی که نی نی ندارن نی نی بهشون بده . فدات بشم عزیزم . وقتی اینجوری دعا میکردی من و بابا کلی ذوق کرده بودیم . ان شالله که خدا به حرفت گوش میده عزیزم .
با اینکه خرداد گذشته رفتیم امام رضا(ع) بازم با شوق و هیجان عکس هات رو میبینی و ازش یاد میکنی . وقتی صلوات خاصه امام رضا(ع) از تلویزیون پخش میشه هر جای خونه باشی خودتو میرسونی به تلویزیون و بوسش میکنی .ان شالله قسمت همه ی آرزومنداش بشه .
بابا که از خونه میره بیرون میدویی دم در و صورتت رو میبری جلو میگی: بوسم کن. (یه هَووی به تمام معنا)
خدا نکنه ببینی من و بابا پیش هم نشستیم فورا میای به زور خودتو اون وسط جا میکنی .
عاشق آتش نشانهایی .
اتفاقا دیروز تو کوچه مون تو یه ساختمون نیمه کاره یه آتش سوزی کوچیک اتفاق افتاده بود ماشین آتش نشانی اومد خاموش کنه تا آخر از پنجره تماشاشون کردی . آتش نشانه داشت شیلنگش رو جمع میکرد که بره میگفتی: من میخوام برم جمعش کنم. حالا قصه ی این که آتش نشانها که اومدن و چیکار کردن تا چند روز تو خونه ی ما برقراره .
وقتی آهنگ از تی وی پخش میشه و مثلا میرقصی
(رقص که نه ، بیشتر بالاپایین میپری) میای میگی: مامان من عروس بشم برقصم؟ میگم آره عزیزم تو هم ان شالله عروس میشی .
وقتی یه چیز سنگینی رو بلند میکنی میگی : چقد زرنگم !
18 تا کلمه انگلیسی رو هم یاد گرفتی . هر چی هم میبینی ازم میپرسی این چی میشه ؟ میخوای که انگلیسیش رو بهت بگم . خیلی بهش علاقه داری . البته من اصلا با اصرار این کارو نمیکنم که بهت ضربه بزنه .
معمولا توی خونه با عروسک هات سرگرمی . گاهی برات کتاب میخونم . نقاشی میکشی . گاهی هم سی دی های شعر کودکانه رو گوش میدی یا کارتن بره ناقلا رو میبینی .
بریم ادامه مطلب عکس هات رو ببینیم.
خیلی دوستداااااررررم
عکساتم ماه شده عسل خاله
...
به هر حال ممنون که اومدی 
عزیزم بهار جون دختره و یه توجیهی برای هووو بازی هاش هست من چی بگم که پسرم مثل هوووو میمونه.....!!!!!!!!!!!
