یه سفر دو روزه ...
سلام دختر گلم .پنج شنبه گذشته (25 دی 93) تصمیم گرفتیم یه سر بریم محلات خونه ی خاله . صبح زود حرکت کردیم و ساعت 10 صبح اونجا بودیم .سفر خوبی بود . به قول معروف مختصر و مفید . غروب اون روز یه سر رفتیم سرچشمه ولی هوا به شدت سرد بود و نمیشد زیاد بمونیم . یه لبوی داغ هم خوردیم که تو اون سرما حسابی چسبید .
برو ادامه مطلب عزیز دلم .
10 بهمن تولد منه و 8 بهمن تولد دختر خاله ت نگین .من 30 ساله میشم و نگین جونم 10 ساله . ما هم از فرصت استفاده کردیم و یه تولد مشترک گرفتیم .
اینم کیک تولدمون
چون نمیدونستیم سن کدوممون رو بزنیم رو کیک تصمیم گرفتیم این شمعو بذاریم .
شمام که عاشق تولد و شمع فوت کردنی عزیز دلم و ازمون میخوای چند بار شمع رو روشن کنیم و شما فوت کنی .
فدای خنده هات بشم من .
روز جمعه صبح تصمیم گرفتیم یه سری هم به مامان و بابام بزنیم . اینجا راه نراق به سمت کاشانه که یه کمی برف اومده بود . ما هم که برف ندیده از فرصت استفاده کردیم و چند تایی عکس گرفتیم . هوا بسیار عالی و مناظرش بسیار زیبا بود .
دختر گلم داره میره خونه آقاجون .
جمعه شب هم برگشتیم تهران . من مامانمو میخوااااااااااااام.