بهـــارمبهـــارم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
مهدیــارممهدیــارم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

ღ بهــــار زندگی من ღ

بهار و شیرین زبونی هاش ...

سلام خانوم خوشگله مامان . امروز سه شنبه 8 مهر 93 هست . این روزا انقدر حرفای جالب و خنده داری میزنی که حیفم میاد برات نگم . برات مینویسم تا بعدا که بزرگ شدی بخونی و ببینی چه دختر شیرین زبون و ناقلایی بودی. وقتی احساساتت گل میکنه میای بهم میگی : مامان دوستت دارم . منم از شوق محکم بغلت میکنم و میبوسمت و میگم منم دوستت عـزیـز دلــــم. امروز دیگه اومدی تو آشپزخونه میگی : مامان گفتم: جانم ؟ میگی : خیلی باحالی . اینو دیگه نمیدونم از کجا یاد گرفتی؟!!! میری دم آینه موهاتو شونه میکنی میگی: خوشگل شدم؟ عسل شدم؟ عاشق ماه هستی . وقتی تو آسمون ماه رو میبینی با یه شوقی میگی : ماااااااااااه . یه بارم میگفتی : بابا ماه ...
8 مهر 1393
1117 15 28 ادامه مطلب

بهار و روزهای آخر تابستان ...

سلام خوشگل مامانی . خوبی عزیزم؟ انشالله که همیشه سالم و سرحال باشی دخترم. امروز که این مطلب رو برات مینویسم 2 مهر ماه 1393 هست. مدرسه ها باز شده و بابایی هم دوباره کارش به طور جدی شروع شد. ما 23 شهریور رفتیم کاشان . البته این دفعه دیگه به خاطر کارهای بابایی رفتیم . ما هم که از خدا خواسته چند روزی پیش مامان و بابا خوش گذروندیم  دیروز هم برگشتیم. تو هم که هر روز داری خانوم تر میشی و حرفهای جالبی میزنی . امروز بابا داشته یه چیزی میخورده بهش میگی: رو زمین نریزیاااااا ! داشتی واسه خاله با آب و تاب داستان تعریف میکردی. وسط حرفاتم میگفتی : بعد ، خلاصه ! وقتی موبایل رو برمیداری عکستو رو صفحه میبینی یا لب تاپ رو روش...
2 مهر 1393
1824 14 28 ادامه مطلب

بهـــــــار و دریــــا ...

سلام هستی من . خوبی عزیزم؟ امروز دست پر اومدم. این عکس هایی که میخوام برات بذارم مربوط میشه به اولین سفر شما به شمال در تاریخ 12 شهریور 93 . خیلی بهمون خوش گذشت. با اینکه خیلی زیاد به آب بازی علاقه مندی ولی نمیدونم چرا از دریا یه کمی میترسیدی؟    البته وقتی دستتو میگرفتیم خیالت راحت میشد و آب بازی میکردی. فکر کنم از موج ها میترسیدی .   ولی از چیزی که خیلی خیلی خوشت اومده بود بازی با ماسه ها بود که عکس هاشو برات میذارم. برو ادامه مطلب گلم. بهــار خـستـه از سفــــر ... ...
15 شهريور 1393
1539 21 49 ادامه مطلب

همبازی جدید بهـــــار...

سلام گلــم ، عشقـــم ، جــــونــــم. امروز چهارشنبه 5 شهریور 93 هست . امروز میخوام جریان این همبازی جدیدت رو برات بگم. یه روز رفتیم خونه همسایه مون که یه خانم مسن مهربونه . گاهی بهش سر میزنیم . اون خانم یکی دوتا عروسک داره که یادگار از پسرشونه که خارج از کشور زندگی میکنه . اونا رو داد به شما تا باهاش بازی کنی. اون عروسکها چشاشون باز و بسته میشد. همونایی که وقتی میشینه چشاش بازه و وقتی میخوابه چشاشو میبنده . متاسفانه هیچ کدوم از عروسک هات ازینا نبود و برای همین خیلی واسه شما جالب بود . وقتی اومدی خونه همش درباره اونا حرف میزدی و میگفتی : نی نی چشاشو میبنده . وقتی هم خوابیدی دیدم تو خواب داری درباره شون حرف میزنی و باز همین کلماتو تکر...
5 شهريور 1393
1392 27 46 ادامه مطلب

بهـــــارم 26 ماهه شد ...

سلام دختر گل مامان. دردونه ی من  به سلامتی 26 ماهه شدی. مبارکه گلم . اینم یک گل خوشگل کادوی 26 ماهگیت. دختر گلم هر روز داری با نمک تر و شیرین زبون تر میشی و برای ما بیشتر و بیشتر دلبری میکنی. گاهی اوقات میای به مامان میگی : دوستت دارم و منو بوس میکنی. فدات بشم گلم. سوره ی توحید رو به تنهایی میخونی . فقط بعضی جاهاش رو جا میندازی. شبها گاهی برات قصه میگم که تو دل مامانی بودی و لگد میزدی . بعدش بهت میگم حالا تو تعریف کن . میگی : یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیشکی نبود . بعد همون چیزایی که من برات گفتم رو به زبون شیرین خودت برام میگی و منم ذوق مرگ میشم و میچلونمت. راستی راستی که چه زود گذشت اون روزهای شیرین و سخت. ...
22 مرداد 1393
1076 22 38 ادامه مطلب

تعطیلات ...

                        سلام عزیز دلم . امروز 11 مرداد 93 هست . ما برای تعطیلات عید فطر رفتیم کاشان . شب عید از تهران حرکت کردیم و جمعه شب هم برگشتیم . این چند روز خیلی بهمون خوش گذشت . شما هم الان دیگه تو مسافرت خیلی اذیت نمیکنی و خانومی شدی برا خودت . شرمنده عزیزم . این دفعه زیاد ازت عکس نگرفتم . فقط یه روز که ناهار رو رفتیم تو دل طبیعت بخوریم کنار آب چند تا عکس گرفتیم که برات میذارم دختر قشنگم. راستی دیگه کم کم میخوایم پروژه بای بای پوشک رو شروع کنیم . ان شالله که خدا کمک کنه زود تموم بشه . خیلی استرس دارم. برو اد...
11 مرداد 1393
1697 22 32 ادامه مطلب

بهار و 25 ماهگی ...

سلام عزیز دلم . امروز 23 تیر 93 هست و شما 25 ماهه شدی گلم . بهت تبریک میگم دختر قشنگم .                                                                   این روزها که داره میگذره هر روز داری خانوم تر میشی دختر گلم . درکت از مسائل بیشتر شده و مثل آدم بزرگ ها باهامون حرف میزنی . جمله بندی هات خیلی جالبه و گاهی ما رو به...
23 تير 1393
1560 16 23 ادامه مطلب